love&hate

برای دیدن سایر عکس ها و زندگینامه یاس به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 27 خرداد 1391برچسب:,ساعت 20:32 توسط ardavan| |

 

پیش گفتار
نقش های بازمانده بر دیواره های غار ها، نشانگر آن است که انسان ها از ابتدای تاریخ، شیفته شنیدن قصه بوده اند. آن ها پس از یک روز سخت، در شب های تاریک، در غاری کنار آتش می نشستند و قصه گوش می کردند.
اشتیاق به شنیدن قصه، هنوز هم در بشر وجود دارد. تنها اَشکال روایت متنوع تر شده و دیگر نیازی به پناه بردن درون غار ها هم نیست!
در عصر حاضر، بشر به جای نشستن دور آتش، مقابل تلویزیون یا پرده سینما می نشیند و به قصه ای در پس فیلم یا نمایش گوش فرا می دهد.
شنوندگان یا خوانندگان هر قصه، از ورود به جهان رویا ها لذت فراوان می برند و در کنار آن انبوهی از تجربه، دانش و بینش هم کسب می کنند. آنان همواره برای لذت بردن و به همراه آن دانستن، اشتیاق داشته اند. اما قصه گو چطور؟ چه انگیزه ای باعث می شود که او تمامی دانش و توان خود را برای جان بخشیدن به یک قصه به کار گیرد؟ یک پاسخ، میل و نیاز طبیعی انسان به شهرت است.
اما داستان های کوتاه این کتاب، آثار نویسندگانی است که نامی از خود به جای نگذاشته اند. آنان در سال های اخیر، اثار خود را در رسانه های جمعی سراسر جهان منتشر کرده اند و می کنند تا دیگران در هر کجای پهنه گیتی، آن ها را بخوانند و لذت ببرند.
در میان این آثار، داستان های واقع گرا، تخیلی و افسانه ای به چشم می خورد. اما ویژگی اصلی این داستان های کوتاه، همچون آثار کلاسیک، تمرکز بر پیام اخلاقی و انسانی آن ها است.
این داستان ها از نظر شخصیت پردازی، عمتاً تیپیک هستند. همچنین در آن ها به صحنه پردازی، فضا سازی و از این قبیل نکات، توجه چندانی نشده است. ماجرای آن ها پیچیدگی خاصی ندارد و معمولاً با ضربه پایانی که همراه با پیام اثر است، خاتمه می یابند.
درونمایه همه این آثار، دغدغه های همیشگی بشر است؛ از این رو این آثار، تاریخ مصرف ندارند و هیچ محدتوده جغرافیایی را نمی توان برای آن ها و مخاطبانشان تصور کرد؛ و همین عامل جهانی شدن آن ها است.
داستان های این مجموعه، از میان صد ها اثر، انتخابی و ترجمه شده است و این آثار، نه لزوماً بهترین ها، بلکه آن هایی هستند که بیشترین تاثیر را بر مترجم گذاشته اند.

ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:24 توسط ardavan| |

آرامش داشته باشید و ساکت بنشینیدو به ادمه مطلب بروید


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:21 توسط ardavan| |

 

توجه داشته باشید که باید بدون مکث جواب بدید !

به ادامه مطلب برو


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:19 توسط ardavan| |

 

قانون صف:
اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.
قانون تلفن:
اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.
قانون تعمیر:
بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.
قانون کارگاه:
اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.
قانون معذوریت:
اگر بهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.
قانون حمام:
وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.
قانون روبرو شدن:
احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.
قانون نتیجه:
وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد.
قانون بیومکانیک:
نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.
قانون تئاتر:
کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.
قانون قهوه:
قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید. 
نوشته شده در یک شنبه 21 خرداد 1391برچسب:,ساعت 17:16 توسط ardavan| |

اگر علاقمند به خواندن داستان های کوتاه و زیبا با مضمون های ادبی هستید به ادامه مطلب کلیک کنید.


ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:4 توسط ardavan| |

انسان‌ها به شيوه هنديان بر سطح زمين راه مى‌روند. با يک سبد در جلو و يک سبد در پشت. در سبد جلو, صفات نيک خود را مى‌گذاريم. در سبد پشتي, عيب‌هاى خود را نگه مى‌داريم. به همين دليل در طول زندگى، چشمانمان فقط صفات نيک خودمان را مى‌بيند و عيوب همسفرى که جلوى ما حرکت مى‌کند. بدين گونه است که درباره خود بهتر از او داورى مى‌کنيم، غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همين شيوه درباره ما مى‌انديشد!

نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:29 توسط ardavan| |

 

لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ببینی باز هم می‌خواهی به آن خانه برگردی یا نه؟
لازم است گاهی از مسجد،کلیسا بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه میبینی ترس یا حقیقت؟
لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی، فکر کنی که چه‌قدر شبیه آرزوهای نوجوانیت است؟


 
 
لازم است گاهی درختی، گلی را آب بدهی، حیوانی را نوازش کنی، غذا بدهی ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجودت هست یا نه؟


 
 
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی، گوگل و ایمیل و فلان را بی‌خیال شوی، با خانواده ات دور هم بنشینید ، یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهن‌پاره‌ی برقی است یا نه؟


 
 
لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک انسان محتاج تا ببینی در تقسیم عشق در نهایت تو برنده ای یا بازنده؟


 
 
لازم است گاهی عیسی باشی، ایوب باشی، انسان باشی ببینی می‌شود یا نه؟


 
 
و بالاخره لازمست گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگریواز خود بپرسی که سالها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم آیا ارزشش را داشت ؟
نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:28 توسط ardavan| |

 

 

از زرتـشت سئوال کردند:
زندگی خود را بر چند اصل استوار کردی؟
فرمودند:
1. دانستم کار مرا ديگری انجام نمی دهد، پس
تلاش کردم.
2. دانستم که خدا مرا می بيند، پس
حيا کردم.
3. دانستم رزق مرا ديگری نمی خورد، پس
آرام شدم.
4. دانستم پايان کارم مرگ است، پس
مهيا شدم

نوشته شده در یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:,ساعت 12:24 توسط ardavan| |


آخرين مطالب
» آغاز دوست داشتن
» دل گرفته
» سهراب
» روزگار
» دوستت دارم........
» فروم وبلاگ
» بین رویاهای هر شب جستجویت می کنم
» غبطه
» دلتنگی
» حتی اگر حرفی هم نبود
» عشق
» در نگاهت
» نرم افزار ضد هک و جاسوسی
» تمام مطالب
» دلتنگی
» عکس های دل گرفته
» دوباره
» ای کاش
» دلتنگ

Design By : RoozGozar.com